Friday, April 24, 2009

ساوه، یکی از شهرهای محروم آذربایجان

ساوه شهری در استان مرکزی است که اگرچه در محدوده استان تهران قرار ندارد، اما به دلیل فاصله نه چندان زیادی که با تهران دارد، به عنوان یکی از شهرهای صنعتی نزدیک به تهران شناخته می شود. زمانی ساوه را با انارهای سرخ رنگ آن می شناختند اما امروز خبری از انار نیست. امروز ساوه به شهری صنعتی و بزرگ با ساکنانی که اغلب غیربومی و مهاجر هستند تبدیل شده است.
مهاجرانی اکثرا جوان که برای یافتن شغل در شهر صنعتی ساوه به این منطقه آمده اند. اما نه تنها شغل مناسب و پایداری پیدا نمی کنند بلکه با مشکلات دیگری هم مواجه شده اند. یک جوان 22 ساله می گوید: دو سال است به ساوه آمده ام. اول، کار خوبی در یک کارخانه پیدا کردم اما مشکلات مالی باعث شد کارخانه، نیروهای خود را تعدیل کند و من هم اخراج شدم. الان یک سال است که یا بیکار هستم، یا اینکه موقتا یک ماه کار می کنم و دوباره روز از نو و روزی از نو.
از او می پرسم: سخت نیست که دور از محل زندگی خود باید کار کنی؟ می گوید: چاره ای ندارم. در شهر ما کار خوب پیدا نمی شود. از یکی از نزدیکان شنیدم در ساوه راحت تر می توان کار پیدا کرد. اینجا هم که اوضاع را می بینید. هنوز دنبال کار می گردم ولی با وضع اقتصادی بد مملکت، هیچ شرکت و کارخانه ای دنبال کارگر جدید نیست.
کارگر دیگری که از شمال به ساه آمده و 29 سال دارد می گوید: 4 سال است در ساوه کار می کنم. مدتی در یک کارخانه کار می کردم و وضعیت خوب بود اما کارخانه به دلیل مشکلات مالی تعطیل شد و الان نزدیک به دو سال است که به طور موقت، این طرف و آن طرف کار می کنم تا ببینم می توانم کار ثابتی پیدا کنم یا نه. البته همه جا پارتی بازی است و کسی به سابقه و تحصیلات کاری ندارد. من فوق دیپلم دارم اما به اینکه یک کارگر ساده باشم راضی ام. با این حال کاری برای من پیدا نمی شود. از او می پرسم که چرا به تهران نمی روی؟ می گوید: اول به تهران رفته بودم. آنجا راحت تر کار پیدا می شود ولی خرج کرایه خانه آنقدر بالاست که من تمام درآمدم را باید اجاره خانه بدهم. اینجا کار کمتر پیدا می شود ولی درعوض، هزینه خیلی بالا نیست و راحت تر می توانم پس انداز کنم. البته به شرط آنکه کاری داشته باشم! او که تازه درد دل کردن را شروع کرده می گوید: الان 29 ساله هستم اما هیچ چشم انداز روشنی برای آینده ندارم. وضعیت کار به حدی بد است که پس انداز کافی برای تامین هزینه های مراسم ازدواج و تشکیل زندگی ندارم. آن هم در حالیکه 7 سال است دور از خانه در تهران یا ساوه کار می کنم. چون هزینه ها بالاست و گاهی اوقات هم بیکار می شوم و مجبورم از جیب بخورم. آیا این انصاف است که بهترین سالهای زندگی من اینطور به هدر برود؟
یکی دیگر از جوانانی که برای کار به ساوه آمده و برخلاف دیگران کار ثابتی پیدا کرده، هرچند اعتقاد دارد که امید زیادی به حفظ این کار ندارد، به مشکل دیگری در ساوه اشاره می کند. او می گوید: با اینکه ساوه جمعیت زیادی دارد و خیلی از آنها هم جوانانی هستند که برای کار کردن به این شهر آمده اند، هیچ امکانات مناسبی ندارد. ساوه 500 هزار نفر جمعیت دارد اما نه یک سالن سینما دارد و نه تفریحگاه مناسبی که جوانان در آن سرگرم شوند. جوانان مجبورند اوقات بیکاری خود را در خیابانها به بطالت بگذرانند و اگر هم بیکار شوند دیگر انگیزه ای ندارند و به اعتیاد روی می آورند. مسئوولان که نمی توانند برای اشتغال جوانان کاری کنند، حداقل به فکر تفریح آنها باشند. هرچند که خیلی از تفریحات از نظر آنها ناسالم و مغایر دین و ارزشهاست!

0 Comments:

Post a Comment

<< Home